ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات ستایش

11/8/95

سلام عسلکم.امروز به اتفاق مدرسه به اردوی شهر ترافیک برای خوش گذرانی رفتین و ما هم واکسن نیایش رو زدیم.عزیزکم بابا از ساعت 4صبح بیدار بود و برای شما و عطرین و مامانش خاله نرگس که ما درواقع برای سرویس باهاش دوست شدیم ولی از یک خواهر بیشتر به من ميرسه.خوراکی آماده کرده.دست بابا درد نکنه.ان شااله همیشه خوشحال و. شاد و سلامت و سرزنده باشی.فدات بشم مامان.
11 آبان 1395

9/8/95

سلام. دخترگلی مامان.انیس مامان دوست مامان.دیروز درس آ رو یاد گرفتی.مامان دوقلوها براتون آبنبات آورده بود.وبعد اون رفته بودین سرای محله برای برگزاری جشن قرآن.خیلی بهتون خوش گذشته بود.ظاهرا دوباره اونجا درخشيده بودی و آیه الکرسی رو خونده بودی.من بهت افتخار میکنم.دیشب هم که داشتی مشقهاتو مینوشتی خودت با پیشنهاد من یک آ ا بامزه پایین مشقهات کشیدی.دوست دارم این مساله به خلاقیتت کمک کنه.امیدوارم اولین قدمهاي پیشرفت رو برداشته باشی و همیشه با خواهر کوچولوت پشت و پناه هم باششین.دوستتون دارم 
9 آبان 1395
1